تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
ایمن بار
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
کتک

کتک

تنبیه

 

سلام اسم من کیارشه و اسم داداشم سیاوش و خواهرم بیطا هست ما سه تا خواهر و برادریم من 22 سالمه برادرم 20 سالشه و خواهرم 15 سالشه  که به همراه پدر و مادرمون تو شهر تبریز زندگی مرفهی رو داریم چرا که پدرمون مهندس راه و مادرمون استاد یکی از دانشکده های شهره اما بارها و بارها علیرغم اینکه هر دوی اونها خیلی به ما میرسن و هیچ چیز برای رفاه و تربیت ما کم نمیگذارن اما مادرم زن بسیار جدی و خشنیه به طوری که کمتر میخنده و با ما و دیگران زیاد شوخی نمیکنه بنابر این بارها مزه کتک و تنبیه رو از دست مامان الهام چشیدیم اینقدر تنبیهات مامانم معروفه که بقیه فامیل وقتی میخوان بچه هاشونو بترسونن میگن الآن مثلا زنگ میزنیم خاله یا عمه الهام بیاد خدمتتون برسه یا میگن بلند میشیم مثل زن عمو الهام سیاه کبودتون میکنیم  خلاثه مامان وقتی به یک بچه جدی نگاه میکنه کمتر بچه ای هست که خودشو خیس نکنه البته این قاعده شامل ما که چندین چند بار مورد نوازش ها و حتی مهربونی های مامانی   قرار گرفتیم نمیشه که با اجازتون ماجرا های تنبیهات رو  تو این و چند پست آینده مینویسم  اصولا الهام جون سعی میکرد برای تنبیه و تشویق ما از روش های متنوع استفاده کنه در تنبیهات شدید ضمن اینکه به شکل های متنوع و با وسایل گوناگون مارو میزد از سیخ یا کفگیر داق مثل مهبوبه خانم و خانم شعبانی استفاده میکرد اما در اغلب مواردی که تنبیه شدید نبود، مثلا گوش مارو با ناخون میگرفت و تا خوب اشکمون در نمیومد رها نمیکرد همچنین لپمونو تا حد مرگ میکشید و فشار میداد از فشار دادن خودکار لای انگشت و یا ریختن فلفل تو دهن و بینیمون هم غفلت نمیکرد بعضا هم ساعات متمادی تو توالت و انباری بی آب  و غذا حبسمون میکرد. از همه دردناکتر وقتی بود که با یک تک سیلی و یا پس گردنی غیر از تنبیهات شدید, ما رو نوازش میکرد چنان دستشو فرود میآورد که کل سر صورتت زیر ضربه آش و لاش میشد این رو هم بگم مامی وقتی تنبیه میکرد هیچ چی نمیگفت در سکوت مطلق کارشو میکرد اما بعد از اتمام تنبیه وای میستاد بالای سرت و خیلی آرام ولی جدی تهدید میکرد که اگه فلان کار اشتباهتو دوباره تکرار کنی بدتر از این تنبیهت میکنم و واقعا هم به آنچه میگفت عمل میکنه من ندیدم مثلا چیزی بخواهیم و اون نه بگه بعد نه مامان الهام آره بشه حتما میپرسید موضع پدرم چی بود اصولا بابام از زنش میترسه و هرچی خانم امر کنه بابا نه نمیگه  تنبیه ما هم از این قاعده مستثنی نبوده ونیست مثلا وقتی خونه میرسید و میدید یکی از ما کتک میخوره خیلی خونسرد بدون اینکه دخالت کنه وای میستاد و تا آخر تنبیه ما رو تماشا میکرد وقتی هم بهش پناه میبردیم تا کمتر ضربه بخوریم ما رو به سمت دایره چک و لگد مامان هدایت میکرد. این رو هم بگم یکی دو بار هم وقتی بین جفتشون بحثی در میگرفت الهام جون با پشت دست چنان تو صورت بابام میزد که بیا و ببین خوب بگذریم بریم سراغ اولین ماجرا.

اولین باری که یادم میاد از دست مامان کتک خوردم چهار سالم بود که با مامان برای خرید بیرون رفته بودیم که من زیادی نق نق میکردم  که اینو میخوام اینو نه مامانم که تقریبا زن کم حوصله ای بود ابتدا گفت کیا خفت کنم یا خفه میشی؟ من هم تو عالم بچگی گفتم خفه نشم چی کارم میکنی؟ مامان هم دستش رو بالا برد و تو همون کوچه باران سیلی و پس گردنی رو سرم نازل کرد شتررق شتررق حالا جواب میدی تو کوچه هم نق و نوق راه می اندازی دو سه تا نیشگون از بدنم گرفت و با اردنگی منو جلو انداخت و گفت گم شو جلو بچه برسیم خونه اینقدر میزنمت که خون بالا بیاری چشمتون روز بد نبینه وقتی خونه رسیدیم بلافاصله سیم ضبط رو برداشت و با تمامی قوا بدون اینکه به گریه و التماس های من توجه کنه به جونم افتاد حالا نزن کی بزن وقتی خوب منو زیر ضربات سیم سیاه کبود کرد تا شب هم تو انباری حبسم کرد

موضوع :
برچسب ها : ,
امتیاز : 3 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در چهارشنبه 22 بهمن 1393ساعت 20:36 توسط کتک | تعداد بازديد : 4282 | |

همسریابی ایرانی

قالبهای جدید و حرفه ای بلاگ تز همسر تبادل لینک اتوماتیک - چت روم کسب درآمد  عالی (هر پاپ آپ 7 تومان) شارژ ایرانسل همسریابی  - شارژ همراه اول محل تبلیغ سایت همسریابی متنی شما با لینک مستقیم

موضوع :
برچسب ها : ,
امتیاز : 3 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در چهارشنبه 22 بهمن 1393ساعت 20:36 توسط کتک | تعداد بازديد : 2260 | |


صفحه قبل 1 صفحه بعد